حالا دیگر دیر است من نام کوچه‌های بسیاری را از یاد برده‌ام نشانی خانه‌های بسیاری را از یاد برده‌ام و اسامی آسان نزدیکترین کسان دریا را…! راستی آیا به همین دلیل ساده نیست که دیگر هیچ نامه‌ای به مقصد نمی‌رسد؟! نه ری‌را ! سال ها و سال ها بود که در ایستگاه راه آهن در خواب و خلوت ورودی همه شهرها کوچه‌ها، جاده‌ها، میدان‌ها چشم به راه تو از هر مسافری که می‌آمد سراغ کسی را می‌گرفتم که بوی لیموی شمال و شب حلال دریا را می‌داد. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موسسه آموزش حقوقی بلاکچین hamechidan312 تری دی پانل - تری دی پنل اخبار جدید امروز هر چی که بخوای تبادل لینک مد پیکس کلمه کلیدی کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست جهان ما شکلاتی‌ها